که رطب ریزد. ریزندۀ رطب، بمجاز، گویندۀ سخن شیرین: چو سقراط را داد نوبت سخن رطب ریز شد خوشۀ نخل بن. نظامی. چون رطب ریز این درخت شدی نیک بادت که نیکبخت شدی. نظامی
که رطب ریزد. ریزندۀ رطب، بمجاز، گویندۀ سخن شیرین: چو سقراط را داد نوبت سخن رطب ریز شد خوشۀ نخل بن. نظامی. چون رطب ریز این درخت شدی نیک بادت که نیکبخت شدی. نظامی
شب خیزنده. آنکه شبها برخیزد. (آنندراج). کسی که در شب از خواب برمیخیزد، مثل: عابد شب خیز. (از فرهنگ نظام). کسی که برای عبادت شب هنگام از خواب برخیزد. (ناظم الاطباء). قائم اللیل. شب زنده دار، چیزی که شب برخیزد مثل نالۀ شب خیز. (فرهنگ نظام) : هر خسی قیمت نداند نالۀ شب خیز را خسروی بایدکه داند قدر این شبدیز را. صائب
شب خیزنده. آنکه شبها برخیزد. (آنندراج). کسی که در شب از خواب برمیخیزد، مثل: عابد شب خیز. (از فرهنگ نظام). کسی که برای عبادت شب هنگام از خواب برخیزد. (ناظم الاطباء). قائم اللیل. شب زنده دار، چیزی که شب برخیزد مثل نالۀ شب خیز. (فرهنگ نظام) : هر خسی قیمت نداند نالۀ شب خیز را خسروی بایدکه داند قدر این شبدیز را. صائب
کنایه از مردم سحرخیز و زود بیدارشونده. (برهان) (آنندراج). رجوع به گرم خیزی شود، سبکروح و جلد و چابک و تیزرو. (برهان) (آنندراج) : برانگیخت پس چرمۀ گرم خیز بیفکند بر هندوان رستخیز. (گرشاسب نامه). محابا رها کرد و شد گرم خیز زبان کرد بر پاسخ شاه تیز. نظامی. کشیدندبر یکدگر تیغ تیز ز گرمی شده چون فلک گرم خیز. نظامی. رجوع به گرم خیزی شود، صوفی که جهت نوافل شب زود برخیزد، نمازشب کن. (برهان) (آنندراج)
کنایه از مردم سحرخیز و زود بیدارشونده. (برهان) (آنندراج). رجوع به گرم خیزی شود، سبکروح و جلد و چابک و تیزرو. (برهان) (آنندراج) : برانگیخت پس چرمۀ گرم خیز بیفکند بر هندوان رستخیز. (گرشاسب نامه). محابا رها کرد و شد گرم خیز زبان کرد بر پاسخ شاه تیز. نظامی. کشیدندبر یکدگر تیغ تیز ز گرمی شده چون فلک گرم خیز. نظامی. رجوع به گرم خیزی شود، صوفی که جهت نوافل شب زود برخیزد، نمازشب کن. (برهان) (آنندراج)
دهی است از دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل، واقعدر دشت. هوای آن معتدل است یکصد و پنج تن سکنه دارد. آب آن از وازرود تأمین میشود. محصولات آن برنج و مختصر غلات و شغل اهالی زراعت است. تابستان به ییلاق دهستان لاریج میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل، واقعدر دشت. هوای آن معتدل است یکصد و پنج تن سکنه دارد. آب آن از وازرود تأمین میشود. محصولات آن برنج و مختصر غلات و شغل اهالی زراعت است. تابستان به ییلاق دهستان لاریج میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)